سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اندکی صبر سحر نزدیک است...

شخصی برای اولین بار یک کلم دید. اولین برگش را جدا کرد، زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و... با خودش گفت: حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادوپیچش کردن. اما وقتی به تهش رسید و برگها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگها پنهان نشده، بلکه کلم مجموعه‌ای از این برگهاست. 

 

?داستان زندگی هم مثل همین کلم است. ما روزهای زندگی رو تند تند ورق می زنیم و فکر می کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، درحالیکه همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم و چقدر دیر می فهمیم که بیشتر غصه‌هایی که خوردیم، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود. زندگی، همین روزهاییست که منتظر گذشتنش هستیم..


??????????????????????

 

??? انگشتها? دستمان 

?ک? کوچک ، 

?ک? بزرگ، 

?ک? بلند،  

?ک? کوتاه

?ک? قو?،  

?ک? ضع?ف

اما ه?چکدام د?گر? را مسخره نم?کند ...

ه?چکدام د?گر? را له نم?کند

و ه?چکدام برا? د?گر? تعظ?م نم?کند

آنها کنار هم ?ک دست م?شوند و کار م?کنند

 

گاه ما انسانها اگر از کس? با?تر بود?م , لهش م?کن?م 

و اگر از کس? پا??نتر بود?م او را م?پرست?م

 

?ادمان باشد ،

نه کس? بنده ماست ,

نه کس? خدا? ما ، 

خداوند انگشت ها را ا?نگونه

آفر?د

باهم باش?م و کنار هم ،

آنگاه لذت ?ک دست بودن را میفهیم...


این همه "دوستت دارم" را 

براى کدامین روز مبادا کنار گذاشته ایم؟؟؟!

باور کن مردگان بوى گل را استشمام نمیکنند !

از صدایتان

برای فریاد مهربانی،

از گوش هایتان

برای غمخواری،

از دستانتان 

برای نیکوکاری!

از ذهنتان 

برای راستی و درستی

و از قلبتان برای عشق

استفاده کنید...


بی هیچ توقعی لبخند بزن??

 

گلهایی که در انزوا? جنگل م?رو?ند عطر خود را منتشر م?کنند،

چه کس? در آنجا باشد که از آنها قدردان? کند، چه نباشد؛

چه کس? از کنارشان بگذرد، چه نگذرد؛

معطر بودن، طب?عت گل است.

 

مانند انسانها?? که وجودشان سرشار از عشق است و بی هیچ توقعی لبخند میزنند و مهربانند.

 

مهربان باشیم??