سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اندکی صبر سحر نزدیک است...

???

 

وقتی یک نیلوفر مرداب سر از آب بیرون می آورد 

و زیبایی های خود را به معرض نمایش میگذارد 

تو هم میتوانی ...

تو هم میتوانی از حصار تنهایی خویش سر در آوری 

و به همگان ثابت کنی که آفرینش تو حقیقتا زیبا بوده ست

سرت را بیرون بیاور و زیبایی هایت را به دیگران نشان بده

زیبایی های تو قرار نیست به دیگران فخری بفروشد

تو قرار ست آن چه که خالقت نزد تو به امانت سپرده شده ست 

را احیاء کنی و دیگران را هم به این امر مهم تشویق کنی

خوب من ...

آسمان منتظر بیرون امدن توست....

 

اندیشه هایت ناب...???


تو مستحق آرامشی...

خوب بودن خود را منوط به،

خوب بودن د?گران نکن !

و بد بودن خود را به علت

بد بودن د?گران توج?ه نکن! ما آ??نه ن?ست?م، انسان?م! مشک را گفتند:

تو را ?ک ع?ب هست،

با هر که نش?ن?

از بو? خوشت به او ده? ... گفت: ز?را که ننگـــرم با ک? ام،

به آن بنگـــرم که من ک? ام!

 

و ا?ن یعنى رسیدن به آرامشى بى انتها ... ??


مردی شروع به کندن یک چاه کرد. پس از حفر ده متر، هنوز به آب نرسیده بود. از رسیدن به آب ناامید شد و حفر چاه در جای دیگری را آغاز کرد. این بار پس از پانزده متر حفاری، هنوز اثری از آب دیده نمی‌شد.

 

مکان دیگری را برگزید و چاهی عمیق‌تر از دفعات دیگر حفر کرد اما این بار هم به آب نرسید. خسته و ناامید پس از حفر مجموع حدود پنجاه متر چاه، از کندن چاه منصرف شد.

 

مدتی بعد، مرد دیگری سراغ چاه اولی که مرد قبلی کنده بود رفت و به کندن چاه ادامه داد و در عمق پنجاه متری به آب رسید! 

 

??تفکر با خواننده??


تسلیم نخواهم شد !

زندگی می کنم ...

برای رویاهایی که منتظرند به دست من واقعی شوند ...

من فرصتی برای بودن دارم،

پس ساکت نمی نشینم ....!!!

می گذارم همه بدانند که من با تمام توانایی ها و کاستی ها، شاهکار زندگی خود هستم ؛

کافی ست لحظات گذشته را رها کنم و برای ثانیه های آینده زندگی کنم ...!!!

چون رویاهایم آنجاست ،

و من فقط ؛ یک بار فرصت زندگی کردن را دارم ..