سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اندکی صبر سحر نزدیک است...

??

 

گنجشک و آتش

 

گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت!

پرسیدند : چه می کنی ؟

پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و...

آن را روی آتش می ریزم !

گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است ! و این آب فایده ای ندارد!

گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی؟

پاسخ میدم : هر آنچه از من بر می آمد!


این همه "دوستت دارم" را 

براى کدامین روز مبادا کنار گذاشته ایم؟؟؟!

باور کن مردگان بوى گل را استشمام نمیکنند !

از صدایتان

برای فریاد مهربانی،

از گوش هایتان

برای غمخواری،

از دستانتان 

برای نیکوکاری!

از ذهنتان 

برای راستی و درستی

و از قلبتان برای عشق

استفاده کنید...