جملات زیبا - اندکی صبر سحر نزدیک است...
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادش بخیر...

 

‍ ‍ بازی های کودکی حکمت داشت:

??لی لی : تمرین تعادل در زندگی

??زوووو:تمرین روزهای نفس گیر زندگی

??آلاکلنگ:دیدن بالا و پایین دنیا

??سرسره:تمرین سخت بالا رفتن و راحت پایین آمدن

??هفت سنگ:تمرین نشانه گرفتن به هدف

??وسطی:تمرین همیشه در وسط میدان بودن

??گل یا پوچ:دقت در انتخاب

??خاله بازی: آیین مهمانداری

??یه قول دو قل : مشکلات اگر مانند سنگ سخت باشد یکی یکی از پس آن برمی آیی

 

یادش بخیر...

اون روزا یاد گرفتن زندگی چه ساده بود... .




تاریخ : جمعه 95/4/25 | 5:18 عصر | نویسنده : منتظر | نظر

چرا چنین مشکلی رخ داده....

نیازی نیست راجع به این فکر کنید که چرا چنین مشکلی رخ داده است؛ این هیچ کمکی به شما نخواهد کرد. بهتر است باور کنید که اکنون مبارزه ای پیش رو دارید و باید بدانید چگونه مبارزه کنید تا پیروز میدان باشید.

#کتاب

#مشکلات_را_شکلات_کنید

#مسعود_لعلی




تاریخ : جمعه 95/2/31 | 2:50 عصر | نویسنده : منتظر | نظر

این نیز بگذرد..

 

♦?روز? از کوچه پس کوچه ها? پا??ن شهر میگذشتم، چشمم به مرد? با لباس و کفشها? گرانق?مت افتاد که به د?وار? خ?ره شده بود و می گر?ست.

نزد?کش شدم و به نقطه ا? که خ?ره شده بود با دقت نگاه کردم نوشته شده بود: "ا?ن هم می گذرد"

ماجرا را پرس?دم. گفت ا?ن دست خط من است. چند سال پ?ش در ا?ن نقطه ه?زم می فروختم حال صاحب چند?ن کارخانهام.

پرس?دم چرا بعد چند سال اینجا برگشت?؟ گفت آمدم تا باز بنو?سم ا?ن هم می گذرد!

گر به دولت برسی مست نگردی مردی

گر به ذلت برسی پست نگردی مردی

اهل عالم همه بازیچه دست هوسند

گر تو بازیچه این دست نگردی مردی

 

 




تاریخ : جمعه 95/2/31 | 2:45 عصر | نویسنده : منتظر | نظر

دلم خوش است به بودنت...

خدایا دلم خوش است به بودنت

 

به سفره ای که پهن کرده ای

 

و بدون منت به همه میبخشی

 

خدایا دلم خوش است به بخشنده بودنت،

 

و اینکه مرا میبخشی و در آغوشت میگیری

 

خدایا دلم خوش است به قدرتت،

 

که از عدم،زندگی می آفرینی

 

خدایا دلم خوش است به معجزه ات که اتفاق می افتد

 

ومن شاد شاد فقط سر بر سجده میگذارم

 

و میان اشکهای شوقم فقط میگویم

 

خدایا  شکرت...




تاریخ : جمعه 95/2/31 | 2:44 عصر | نویسنده : منتظر | نظر

قابل توجه ،..

??    

               ????قابل توجه ????

 

به بقالی یا سوپرمارکت‌های محله‌های فقیر نشین بروید و از مغازه‌دار بخواهید دفتر بدهی مشتریان را به شما نشان بدهد.

بدون شک زنان بیوه و فقیرانی را خواهیم یافت که اجناس و مایحتاجشان را به صورت نسیه می‌خرند و صبر می‌کنند تا یارانه را دریافت کنند و یا از جایی به آن‌ها کمک برسد.

خواهید دید که حجم بدهی‌هایشان در دیدگاه شما بسیار کم خواهد بود ولی برای آنان بار سنگینی در زندگیشان هست، بدهی‌هایی که قادر به پرداخت آنها هستید را پرداخت کنید، حتی توانستید جزئی از آن را پرداخت کنید. هر ماه یا هر وقت توانستید این کار را در مغازه‌های مختلف انجام بدهید تا این خیر شامل تعداد زیادی از خانواده‌ها شود.

اگر قادر به این کار نیستید این ایده و فکر را نشر دهید، شاید دیگران بتوانند به آن عمل کنند...




تاریخ : جمعه 95/2/31 | 2:42 عصر | نویسنده : منتظر | نظر


  • paper | وب دزفان | فروش لینک
  • فروش رپورتاژ آگهی ارزان | رپرتاژآگهی