نام و نام خانوادگی : مهراوه شریفی نیا
تاریخ تولد : بیست و نهم فروردین 1360
...........................
او فرزند اول خانواده است ، پدرش محمدرضا شریفىنیا و مادرش آزیتا حاجیان هستند وهنگام تولد او 26 و 24 سال سن داشتند.
نام مهراوه را پدرش براى او انتخاب کرد.
پنج ساله بود که خواهرش ملیکا (21 آبان 65) به دنیا آمد و گرچه پنج سال از او کوچکتر است، ازدواج کرده است.
در دوران کودکى بسیار خوشاخلاق و خندان بود ، پدرش براى او قصه تعریف مىکرد و به همین دلیل از کودکى به داستانگویى علاقمند شد ، قبل از آن که به کلاس دوم ابتدایى برود، در فیلم " دزد عروسکها " ساخته محمدرضا هنرمند بازى کرد و با اکبر عبدى و مادرش همبازى شد.
او از دوازده سالگى پیانو می زد.
در کودکى به رشتههاى مختلف هنرى علاقه داشت و همیشه شاگرد اول بود.
توسط پدرش به داود میرباقرى معرفى شد و در سریال " امام على (ع) " بازى کرد.
رشته ریاضى فیزیک را براى دبیرستان انتخاب کرد.
دلسوزىهایش نسبت به خواهرش " ملیکا " مثال زدنى است.
پدرش گرچه یکى از مردان بانفوذ سینماى ایران است اما هرگز او را به فیلمى تحمیل نکرده است و عنوان مىکند که پدرش همیشه نسبت به او سختگیر بوده است .
بازى مادرش در فیلم " روبان قرمز " را بىنظیر مىداند.
در خانهشان گهگاه جلسات هنرى با حضور اعضاى خانواده برپا مىشود.
دوست دارد در رشته تحصیلىاش (موسیقى) هم فعالیتهایى انجام دهد و معتقد است پیانو به او آرامش مىدهد.
سینما و تلویزیون برایش فرقى ندارند.
از میان خوانندهها به صداى علیرضا عصار علاقه زیادى دارد.
او اکنون ساکن خیابان پاسداران تهران است.
...........................
مهمترین سال زندگىاش ، سال 78 بود که طى آن هم دیپلم گرفت، هم کنکور داد و به دانشگاه رفت و هم در چند فیلم سینمایى و یک سریال بازى کرد. دومین فیلم سینمایىاش را در هجده سالگى براى رخشان بنىاعتماد به نام " زیر پوست شهر" بازى کرد.
در سریال " قصههاى رودخانه ساکسیما " ساخته کمال تبریزى که پیش از نمایش توقیف شد هم بازى کرد.
یک ترم در رشته کارگردانى سینما درس خواند اما پس از مشورت با پدرش، از ادامه تحصیل در این رشته انصراف داد و ترجیح داد در موسیقى که دغدغه دوران کودکىاش بود، به ادامه تحصیل بپردازد .او نوازندگى پیانو را به عنوان رشته تحصیلىاش انتخاب کرد . در دوران دانشگاه، کار تدریس پیانو را هم انجام مىداد. قسمت قابل توجهى از دوران جوانىاش را در خانه صرف تمرین و تدریس پیانو کرده است.
او علاقه شدید به فوتبال و تیم پرسپولیس دارد و بارها و بارها براى تشویق تیم پرسپولیس به ورزشگاه آزادى رفته و آرشیو قطورى از نشریات ورزشى جمعآورى کرده است. اما اکنون عنوان مىکند که دیگر مثل گذشته به فوتبال علاقه ندارد.
در " دخترى به نام تندر" نقش کوتاهى بازى کرد که چندان دیده نشد.
در فیلم کمفروش " به من نگاه کن " همبازى با فاطمه معتمدآریا 29 بود .
او یکى از نامزدهاى بازى در فیلم " اشک سرما " بود اما در نهایت گلشیفته فراهانى در این فیلم جلوى دوربین رفت.
در نمایش " یک زن، یک مرد " که توسط مادرش کارگردانى و توسط پدرش تهیه شد، با خواهرش همبازى بود.
وی بازى ملیکا در " مهمان مامان " را پیشرفت عجیب او در بازیگرى مىداند.
درگیر پایاننامهاش بود که بازى در " ساعت شنی " به او پیشنهاد شد ، پدرش عنوان کرد حتى اگر به وضعیت تحصیلىاش آسیب مىخورد، باز هم بازى در نقش مهشید را قبول کند ! پیش از او دو بازیگر مطرح براى بازى در این نقش تست داده بودند ، اما نتوانسته بودند نظر کارگردان را جلب کنند. او ادعا مىکند از اولین روز فیلمبردارى ساعت شنى، شخصیت مهشید را باور کرده است و در اولین سکانسى که قرار بود با داریوش ارجمند در ساعت شنى بازى کند ، دچار استرس شدیدى شد !
در آخرین قسمت ساعت شنى، احساسىترین سکانس سریال را که طى آن با فرزندش حرف مىزد ، بازى کرد و بغض سراسر وجودش را فرا گرفته بود ، اما بهرامیان از او خواست تا تحت هیچ شرایطى گریه نکند ! ( البته این سکانس به صلاحدید مسؤولان پخش نشد )
او در طول تولید ساعت شنى، با کمند امیرسلیمانى بسیار صمیمى شد.
در پروژه " شاخه گلى براى دبورا " دستیار کارگردان " ضیاءالدین درى" بود.
دوست دارد پس از سالها یک بار دیگر براى محمدرضا هنرمند بازى کند.
بازى در تئاتر را از دلایل پیشرفتش جلوى دوربین مىداند
بعد از بازى در ساعت شنى، در دو فیلم تلویزیونى دیگر بازى کرد. همکارى با سیروس مقدم در فیلم تلویزیونى " کابوس " ، مىگوید نقشش در کابوس، با مهشید تفاوتهاى زیادى دارد.
دوست دارد در سینما هم نقشى را بازى کند که مثل نقش مهشید در ساعت شنى دیده شود !
...........................
فیلم شناسی :
دزد عروسکها (محمدرضا هنرمند - 1368)
روز خاکستری ( 1370 )
این قافله عمر (مجموعه تلویزیونی، 1371)
امام علی (ع) ( مجموعه تلویزیونی 74/1370)
زیر پوست شهر (رخشان بنی اعتماد - 1378)
شبحی در تاریکی (مجموعه تلویزیونی، 1375)
قصه های رودخانه سیاکیا (مجموعه، 1378)
دختری به نام تندر (حمیدرضا آشتیانی پور - 1379)
پرنده ای از قفس پرید ( 1379 )
اخراجیها 2 (1387)
به من نگاه کن (1381)
منبع : سایت مجله اتفاق نو
تاریخ : دوشنبه 87/6/18 | 11:48 عصر | نویسنده : منتظر | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.