??????
??روزی با دوستم از کنار یک دکه روزنامه فروشی رد می شدیم ؛
دوستم روزنامه ای خرید و مودبانه از مرد روزنامه فروش تشکر کرد ، اما آن مرد هیچ پاسخی به تشکر او نداد.
همان طور که دور می شدیم، به دوستم گفتم:
چه مرد عبوس و ترش رویی بود.
دوستم گفت:
او همیشه این طور است!
پرسیدم: پس تو چرا به او احترام می گذاری؟!
دوستم با تعجب گفت:
?"چرا باید به او اجازه بدهم که برای رفتار من تصمیم بگیرد؟!
?من خودم هستم."...
??اجازه ندهید تا برخوردهاى دیگران ، موجب تغییر رفتارهاى شما شود . همیشه مثل گل باشید که در هر شرایطى خوش عطرى و زیبایى خود را حفظ مى کند .
در هر دیدارى ردپایى از عطر زیباى درون خود را به یادگار بگزارید .
?متین ، باوقار ، خندان ، شاد ، پـــــــرانر ژى و پــــــرتلاش باشید .
??زندگى را زندگى کنیم.
تاریخ : سه شنبه 94/9/17 | 7:33 عصر | نویسنده : منتظر | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.