امام حسین علیه السلام - اندکی صبر سحر نزدیک است...

تمام خیرها از مسیر سیدالشهدا علیه السلام میآید..

??تمام خیرها از مسیر سیدالشهدا علیه‌السلام می‌آید و پیشکارش هم قمر بنی‌هاشم علیه‌السلام است.

 

#آیت_الله_فاطمی_نیا ره

#علامه_طباطبایی ره

?? @Tasbihat_ir




تاریخ : جمعه 04/4/13 | 2:10 عصر | نویسنده : منتظر | نظر

سوره فجر سوره حضرت حسین علیه السلام....

???سوره فجر سوره حضرت حسین علیه‌السلام است. آنرا در نمازها بخوانید که مورد رحمت حق قرار بگیرید.

 

#قرآن 

#آیت_الله_فاطمی_نیا 

 

?? @Tassbihat




تاریخ : جمعه 04/4/13 | 2:9 عصر | نویسنده : منتظر | نظر

عبرتهای عاشورا_7

 

       (تسویف و تأخیر)

 

طرماح بن ‏عدى‏ هم از طایفه‏ طى‏ است که از کوفه بیرون آمده و آن لشکر عظیم‏ نخیله‏ را دیده و هنگامى ‏که به حسین مى‌رسد، به‏ جاى نصرت به نصیحت مى ‏پردازد و از حسین علیه السلام مى ‏خواهد که به کوه‌‏هاى طى روى بیاورد و تا بیست‏ هزار شمشیرزن را در رکاب خود ببیند که تا جان در بدن دارند از او دفاع مى ‏کنند.

 

حضرت مى ‏فرماید: که من با حرّ عهدى دارم و نمى‏پذیرد و طرماح به ‏خاطر رساندن آذوقه عیال، از حسین علیه السلام جدا مى ‏شود تا خود براى نصرت او بازگردد و حسین علیه السلام مى‏ فرماید: شتاب کن، چون ممکن ‏است که ما را نبینى و او مى‏رود و هنگامى ‏که باز مى‏گردد، دیگر در نینوا لاله‌‏اى نیست و آتش‌‏ها خاکستر شده‌‏اند.

 

این تسویف و تأخیرها به ‏خاطر هر عذر و بهانه‌اى‏ که باشد، از ترجیح آن بهانه حکایت دارد.

 

? چرا ما تکلیف‌‏ها را به عقب مى‏‌اندازیم؟

 

? آیا امکان بیشتر و یا قدرت زیادتر و یا رفع موانع و یا رفعت همتى را انتظار داریم؟

 

مادامى‏ که حسین، به تبلیغ و دگرگون کردن تلقى مردم از خویش و از حکومت محتاج است، مادام که او به مهره‏هاى کارساز و جایگزین آن‏ها از مهره‌‏هاى موجود نیاز دارد، چگونه تأخیر مى‌‏کنیم و براى تأمین چند ماه آذوقه مى‌‏رویم و فرصت‌‏ها را از دست مى‌‏دهیم در حالى‌‏که زمان تنگ و هدف دور و موانع بسیار و راه‌زن‏ها در کمین هستند.

 

ما براى فرار از تکالیف، تکالیف را سنگین مى‌‏شماریم و توان خود را نفى مى‏‌کنیم تا عذر تأخیر و تسویف را فراهم کنیم.

 

? ما مى‌‏گوییم:

 

«لَو استَطَعنا لَخَرَجنا مَعَکم یُهلِکون انفُسَهُم».(توبه:42)

 

? و خدا مى‌ گوید:

 

«لَو ارادوا الخُروج لا عدوا له عدةً».(توبه:46)

 

? ما مى‏‌گوییم: اگر مى‌‏توانستیم مى‌‏آمدیم و خدا مى‌‏فرماید: اگر مى‌‏خواستند آماده مى‌‏شدند.

 

? آن‏چه خدا مى‌‏خواهد شتاب و سبقت است که:

 

«سارعوا الى مَغفِرة مِن رَبِّکم»،(آل عمران: 133)

 

و «اغتَنمواالفرص» و «اغتنموا المهل».( نهج‌البلاغه، خطبه76)

 

و آن‏چه شیطان مى ‏خواهد وعده و وعید و تسویف و تأخیر است که:

 

«یعدهم و یمنیهم و مایعدهم الشیطان الا غروراً».(نساء:120)

 

??? ما اگر می‌خواهیم که حسرت نصرت معصوم و حسرت غنیمت همراهى او را نداشته باشیم و همچون طرماح به ‏جاى خالى نرسیم، باید تمرین کنیم و هیچ تکلیفى را به خاطر بهانه‌‏اى به عقب نیندازیم و الان مى‌‏روم و رفتم را با عمل جایگزین کنیم که تا به ‏خود بجنبیم، دیگران رفته‌‏اند و کارها را برده‌‏اند و ما را با لهو و لعب‏‌ها گذاشته‏‌اند.

 

 

??وارثان عاشورا/ ص276و277

استاد علی صفایی حائری 

 

?? مدرسه عین‌صاد

راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری

 

@einsadschool




تاریخ : پنج شنبه 04/4/12 | 4:14 عصر | نویسنده : منتظر | نظر

مرگی که حیات میبخشد...

 

حسین (ع) نمى‌تواند سازشگر باشد، نمى‌تواند حاشیه نشین دستگاه اموى باشد، نمى‌تواند شاهد استثمار خلق و رکود استعدادها باشد.

 

و چون حسین (ع) نمى‌تواند بیعت کند... که بیعت سایه‌اى ندارد و نتیجه‌اى جز خفه‌کشى نمى‌آورد. مى‌گویند: «تو بیعت کن، آن هم بر آنچه ابن زیاد مى‌گوید و ابن زیاد همان را مى‌گوید که به مسلم گفت و همان کارى را مى‌کند که با مسلم کرد.»

 

حسین (ع)، حسینى که نمى‌تواند سازشگر و بى‌تفاوت باشد و نمى‌تواند بیعت کند، مى‌ماند با شهادت.

 

و اوست که مى‌گوید. آرام و قاطع مى‌گوید. آیا صدایش را مى‌شنوى‌؟ «مرگ بر هر کس نوشته شده و همچون گلوبند، گلوى انسان را در برگرفته است.»

 

اکنون که مرگ حتمى است، بگذار مرگى را انتخاب کنیم که آبستن زندگى باشد و سازندگى‌هایى بیاورد و آگاهى‌هایى متولد کند و روح‌هایى را حرکت دهد. باید مرگى را انتخاب کنیم که زندگى را بارور کند.

 

??عاشورا/ص 77 و 78

استاد علی صفایی حائری

 

?? مدرسه عین‌صاد

راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری

 

@einsadschool




تاریخ : پنج شنبه 04/4/12 | 4:13 عصر | نویسنده : منتظر | نظر

شهادت و شفاعت

 

بدون شک، شهادت و شفاعت، همراه حرکت حسین هست و رسول (ص) و رسولان پیشین به این‌ها گواهى داده بودند و از این‌ها سخن گفته بودند.

 

آرى! این شهادت، انتخاب حسین است و این شفاعت نتیجه‌ى کار عظیم او.

شهادت انتخاب است، نه هدف. و شفاعت نتیجه است، نه مقصد. تمام مطلب در همین نکته نهفته است که انتخاب با هدف تفاوت دارد. 

 

گاهى انسان کارى را انتخاب مى‌کند و هدفش چیز دیگر است. امیرکبیر، هنگامى که در فین کاشان به مرگ مجبور مى‌شود، آن نوع مرگ - رگ زدن - را انتخاب مى‌کند. این گونه مردن، انتخاب اوست، در حالى که هدفش نیست. هدفش زندگى است و آرزویش در دارالفنون.

 

همین‌طور اثر با هدف تفاوت دارد. کسى که در راه اطاعت گام بر مى‌دارد، به کرامت‌ها و قدرت‌هایى مى‌رسد، در حالى که خودش آن را نمى‌خواهد و در حالى که هدفش جز قرب حق نبوده است.

 

من هنگامى که چراغ را روشن مى‌کنم تا راه را بیابم، ناچار در کنار روشنایى حرارت هم به دست مى‌آید، در حالى که هدف، یافتن راه است، نه گرماى چراغ.

 

شفاعت همراه این انتخاب بزرگ هست و شهادت بهترین انتخاب است، در حالى که رضایت به مرگ و به شهادت او هم در کار نیست. 

 

فقدان او بزرگ‌ترین مصیبت است، که شفق را غمگین کرد و سنگ‌ها را به خون نشاند.

 

??عاشورا/ص 56

استاد علی صفایی حائری

 

?? مدرسه عین‌صاد

راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری

 

@einsadschool




تاریخ : پنج شنبه 04/4/12 | 4:12 عصر | نویسنده : منتظر | نظر


  • paper | وب دزفان | فروش لینک
  • فروش رپورتاژ آگهی ارزان | رپرتاژآگهی