خدا - اندکی صبر سحر نزدیک است...
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به خداوند میسپارم....

 

خواهم اندیشید تا "خدا" هست، هیچ لحظه ای آنقدر سخت نمیشود که نشود تحملش کرد??

 

?? شدنی ها را انجام میدهم...

 

?? و تمام نشدنی هایم را به "خداوند" میسپارم ??

 

   ??




تاریخ : جمعه 95/2/31 | 2:37 عصر | نویسنده : منتظر | نظر

از خدمت به خلق پشیمان نشو...

 

 

از خدمت به خلق پش?مان مشو...

و اگر کس? قدر خوب? تو را ندانست، غمگ?ن مشو!

چون گنجشکها هر روز آواز م?خوانند

و ه?چکس تشکر نم?کند!

ول? باز هم آوازشان را ادامه م?دهند...

 

نگاه مردم به تو متفاوت است...

?ک نفر تو را بد م?ب?ند،

و د?گر? تو را خوب!

و ?ک? د?گر تو را جذاب،

و شخص? د?گر تو را ه?چ حساب نم?کند!

تنها خداست که تو را آنگونه که هست? م?ب?ند...

پس خدا را مقصود و مراد خودت قرار بده..




تاریخ : جمعه 95/2/31 | 2:36 عصر | نویسنده : منتظر | نظر

وای بر من اگر قدر ندانم...

????????

 

زیبا ترین متن دنیا

 

 

 

سر تا پایم را خلاصه کنند می شوم "مشتی خاک" 

که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه 

یا "سنگی" در دامان یک کوه 

یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس

شاید "خاکی" از گلدان‌ 

یا حتی "غباری" بر پنجره 

اما مرا از این میان برگزیدند : برای" نهایت" برای" شرافت" برای" انسانیت"

و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای : " نفس کشیدن " " دیدن " " شنیدن " " فهمیدن "

و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید 

من منتخب گشته ام : برای" قرب " برای" رجعت " برای" سعادت "

من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده: به" انتخاب " به" تغییر " به" شوریدن " به" محبت "

 

وای بر من اگر قدر ندانم…

 

????????




تاریخ : سه شنبه 94/10/29 | 8:50 عصر | نویسنده : منتظر | نظر


  • paper | وب دزفان | فروش لینک
  • فروش رپورتاژ آگهی ارزان | رپرتاژآگهی