در مقایسه با بیشتر حیوانات، گاه رفتارهایی از انسانها سر میزند که به کلی بر خلاف غرایز آنهاست و حتی ممکن است به ضربه زدن عامدانه به خود تبدیل شود. ما دروغ میگوییم، خیانت میکنیم، دزدی میکنیم و روی بدنمان با درد و خونریزی چیزی را حک میکنیم. در این میان خودکشی گرچه در میان برخی حیوانات دیگر نیز دیده میشود، اما تنها در نوع انسانی است که به مرحله افسردگی و خودتخریبی میرسد. اما این رفتارهای خودتخریبگرانه که در میان گونههای دیگر حیوانی دیده نمیشوند، چه چیزهایی هستند؟ ادامه مطلب...
تاریخ : جمعه 92/7/19 | 2:22 عصر | نویسنده : منتظر | نظر
سدیر صیرفى مى گوید:
من با سه نفر از صحابه محضر امام صادق رسیدیم ، دیدیم آن
بزرگوار بر روى خاک نشسته و مانند فرزند مرده جگر سوخته گریه مى کرد. آثار حزن و
اندوه از چهره اش نمایان است و اشک ، کاسه چشمهایش را پر کرده بود و چنین مى
فرمود:
سرور من غیبت (دورى ) تو خوابم را گرفته و خوابگاهم را بر من تنگ کرده و
آرامشم را از دلم ربوده .
آقاى من غیبت تو مصیبتم را به مصیبتهاى دردناک ابدى
پیوسته است . گفتم :
خدا دیدگانت را نگریاند اى فرزند بهترین مخلوق ! براى چه
این چنین گریانى و از دیده اشک مى بارى ؟
چه پیش آمدى رخ داده که این گونه اشک
مى ریزى ؟
حضرت آه دردناکى کشید و با تعجب فرمود:
واى بر شما، سحرگاه امروز
به کتاب ((جفر)) نگاه مى
کردم و آن کتابى است که علم منایا و بلایا و آنچه تا روز قیامت واقع شده و مى شود
در آن نوشته شده ، درباره تولد غائب ما و غیبت و طول عمر او دقت کردم .
و همچنین
دقت کردم در گرفتارى مؤ منان آن زمان و شک و تردیدها که به خاطر طول غیبت او که در
دلهایشان پیدا مى شود و در نتیجه بیشتر آن ها از دین خارج مى شوند و ریسمان اسلام
را از گردن برمى دارند.... اینها باعث گریه من شد
- بحار: ج 51، ص 219؛ روایت تلخیص
شده است .
من با سه نفر از صحابه محضر امام صادق رسیدیم ، دیدیم آن
بزرگوار بر روى خاک نشسته و مانند فرزند مرده جگر سوخته گریه مى کرد. آثار حزن و
اندوه از چهره اش نمایان است و اشک ، کاسه چشمهایش را پر کرده بود و چنین مى
فرمود:
سرور من غیبت (دورى ) تو خوابم را گرفته و خوابگاهم را بر من تنگ کرده و
آرامشم را از دلم ربوده .
آقاى من غیبت تو مصیبتم را به مصیبتهاى دردناک ابدى
پیوسته است . گفتم :
خدا دیدگانت را نگریاند اى فرزند بهترین مخلوق ! براى چه
این چنین گریانى و از دیده اشک مى بارى ؟
چه پیش آمدى رخ داده که این گونه اشک
مى ریزى ؟
حضرت آه دردناکى کشید و با تعجب فرمود:
واى بر شما، سحرگاه امروز
به کتاب ((جفر)) نگاه مى
کردم و آن کتابى است که علم منایا و بلایا و آنچه تا روز قیامت واقع شده و مى شود
در آن نوشته شده ، درباره تولد غائب ما و غیبت و طول عمر او دقت کردم .
و همچنین
دقت کردم در گرفتارى مؤ منان آن زمان و شک و تردیدها که به خاطر طول غیبت او که در
دلهایشان پیدا مى شود و در نتیجه بیشتر آن ها از دین خارج مى شوند و ریسمان اسلام
را از گردن برمى دارند.... اینها باعث گریه من شد
- بحار: ج 51، ص 219؛ روایت تلخیص
شده است .
تاریخ : جمعه 87/12/16 | 11:54 عصر | نویسنده : منتظر | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه
آرشیو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب
بازدید امروز: 161
بازدید دیروز: 38
کل بازدیدها: 576180