دکتر اله? قمشه ا? :
تاحا? دندونپزشک? رفت?ن؟؟؟
اول دکتر چند تا سوزن م?زنه تو لثه تون،بعد اون مته رو م?گ?ره دستش ...
بعض? وقتا از شدت درد دسته ها? صندل? رو محکم فشار م?د?م و اشک تو چشمامون جمع م?شه ...
چرا نم?زن?ن تو گوشش؟
چرا داد و هوار نم? کن?د؟
ا?ن همه درد رو تحمل کرد?د،ا?ن همه سوزن و آمپول و مته و انبر و ...
خوب اعتراض کن?د بهش !
چرا اعتراض نم? کن?د؟
تازه کل? هم ازش تشکر م?کن?م و م?خوا?م ب?ا?م ب?رون م?گ?م: آقا? دکتر ببخش?د وقت بعد? ک? هستش؟ !
نم? خوا? خدا رو اندازه ?ه "دندونپزشک " قبول داشته باش? ...؟؟
به دکتر اعتراض نم? کن?م چون م? دون?م ا?ن درد فلسفه داره و منجر به بهبود م?شه،م?دون?م ?ه حکمت? داره،خوب خدا هم
حک?مه ...
اص? قب? هم به دکتر م? گفتند حک?م ...
?عن? کارها? او از رو? حکمت است .
وقت? درد و رنج? رو تو زندگ? ما فرستاد،ازش تشکر کن?م،بگ?م نوبت بعد? ک? هستش؟
رنج بعد?؟
به من بگو مدرک خدا رو قبول ندار?؟؟؟
حت? قد ?ه " دندون پزشک " ؟؟؟
?ادت نره اون خیلی وقته خداست
.: Weblog Themes By Pichak :.