(تسویف و تأخیر)
طرماح بن عدى هم از طایفه طى است که از کوفه بیرون آمده و آن لشکر عظیم نخیله را دیده و هنگامى که به حسین مىرسد، به جاى نصرت به نصیحت مى پردازد و از حسین علیه السلام مى خواهد که به کوههاى طى روى بیاورد و تا بیست هزار شمشیرزن را در رکاب خود ببیند که تا جان در بدن دارند از او دفاع مى کنند.
حضرت مى فرماید: که من با حرّ عهدى دارم و نمىپذیرد و طرماح به خاطر رساندن آذوقه عیال، از حسین علیه السلام جدا مى شود تا خود براى نصرت او بازگردد و حسین علیه السلام مى فرماید: شتاب کن، چون ممکن است که ما را نبینى و او مىرود و هنگامى که باز مىگردد، دیگر در نینوا لالهاى نیست و آتشها خاکستر شدهاند.
این تسویف و تأخیرها به خاطر هر عذر و بهانهاى که باشد، از ترجیح آن بهانه حکایت دارد.
? چرا ما تکلیفها را به عقب مىاندازیم؟
? آیا امکان بیشتر و یا قدرت زیادتر و یا رفع موانع و یا رفعت همتى را انتظار داریم؟
مادامى که حسین، به تبلیغ و دگرگون کردن تلقى مردم از خویش و از حکومت محتاج است، مادام که او به مهرههاى کارساز و جایگزین آنها از مهرههاى موجود نیاز دارد، چگونه تأخیر مىکنیم و براى تأمین چند ماه آذوقه مىرویم و فرصتها را از دست مىدهیم در حالىکه زمان تنگ و هدف دور و موانع بسیار و راهزنها در کمین هستند.
ما براى فرار از تکالیف، تکالیف را سنگین مىشماریم و توان خود را نفى مىکنیم تا عذر تأخیر و تسویف را فراهم کنیم.
? ما مىگوییم:
«لَو استَطَعنا لَخَرَجنا مَعَکم یُهلِکون انفُسَهُم».(توبه:42)
? و خدا مى گوید:
«لَو ارادوا الخُروج لا عدوا له عدةً».(توبه:46)
? ما مىگوییم: اگر مىتوانستیم مىآمدیم و خدا مىفرماید: اگر مىخواستند آماده مىشدند.
? آنچه خدا مىخواهد شتاب و سبقت است که:
«سارعوا الى مَغفِرة مِن رَبِّکم»،(آل عمران: 133)
و «اغتَنمواالفرص» و «اغتنموا المهل».( نهجالبلاغه، خطبه76)
و آنچه شیطان مى خواهد وعده و وعید و تسویف و تأخیر است که:
«یعدهم و یمنیهم و مایعدهم الشیطان الا غروراً».(نساء:120)
??? ما اگر میخواهیم که حسرت نصرت معصوم و حسرت غنیمت همراهى او را نداشته باشیم و همچون طرماح به جاى خالى نرسیم، باید تمرین کنیم و هیچ تکلیفى را به خاطر بهانهاى به عقب نیندازیم و الان مىروم و رفتم را با عمل جایگزین کنیم که تا به خود بجنبیم، دیگران رفتهاند و کارها را بردهاند و ما را با لهو و لعبها گذاشتهاند.
??وارثان عاشورا/ ص276و277
استاد علی صفایی حائری
?? مدرسه عینصاد
راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری
@einsadschool
? ما حرّ را به فرماندهى و جلوگیرى و محاصره و گرفتار ساختن حسین علیه السلام و اهل بیت مى شناسیم.
? ما حرّ را با ادب و حرمت فاطمه و اقتدا به حسین مى شناسیم. آن هم آنجایى که میان بزرگان قوم بر سر نماز جماعت در بصره و در هزار جاى دیگر اختلاف بود.
? ما حرّ را با پشیمانى و تردید و سؤال از ابن سعد مى شناسیم که آیا پیشنهادهاى حسین علیه السلام را نمى پذیرى و با او مى جنگى؟
? ما حرّ را با لرزش و تردّد در میان بهشت و جهّنم مى شناسیم.
و در نهایت او را با انتخاب بهشت و جبران و توبه و شهادت فرزند و خودش مى شناسیم.
در مقام تحلیل این همه، مشکل نداریم و عظمت حرّ را باور کرده ایم.
اما در مقام تطبیق این جریان بر خویش جاى حرف بسیار هست.
? چه اسارتهایى، چه ریشههایى و چه ضعفهایى باعث مىشود که حرّ در آن طرف قرار بگیرد و آدمى با این همه حرمت و ادب و دقت را به فرماندهى طلایه سپاه کوفه و شام برساند.
? چرا حر از حسین علیه السلام جدا شده؟ آیا تبلیغات و یا تسلّط حکومت و مذّمت خروج بر حاکم وقت او را به یزید پیوند داده؟
? آیا طلب دنیا و قدرت، دل او را به اسارت برده؟
? یا اینکه جمع میان دنیا و آخرت و یزید و حسین علیه السلام، او را به آن طرف برده و به ضعف در محاسبه مبتلا ساخته تا آنجاکه مى فهمد نه حسین باز مى گردد و نه آنها دست بر مى دارند ...
تا آنجاکه میفهمد جمع ممکن نیست و باید انتخاب کرد ... تا آنجا که مىلرزد و خود را میان بهشت و جهنم مىبیند و با این شهود و اشراق، حجّت برایش تمام مىشود ... و تا آنجاکه بر بهشت چیزى را مقدّم نمى دارد و باز مى گردد و با تمامى تقصیر و اقرار به جبران روى مى آورد.
???داستان اسارت هاى ما که ما را به کار خویش مى خواند و از کار ولىّ جدا مى سازد، داستانى است که همین امروز هم به محاصره و محصور شدن اولیاء مى پیوندد و به شهادت و اسارت اهل ولایت مىانجامد.???
این اسارت ها را باید شناخت. وقتى که من به تجارت، به صنعت، به علم و طبابت و یا فقه و اصول خودم مشغول باشم و در کنار این شغل ها به تربیت مردم و تلقى جدید توده ها فکر نکنم و در کنار شغل ها به تربیت مهره هاى کارساز و به جایگزینى آنها فکر نکنم، فقط و فقط خودم را بخواهم و پفک، شیرینى و لباس رنگارنگ و هوس هاى بچه هایم را، خوب معلوم است که ولىّ محصور مى شود و تنها مى ماند و معلوم است که وتر موتور مى گردد.
مشکل در همین اسارتها است که ما را از حسین علیه السلام جدامى کند.
معیّت حسین علیه السلام و همراهى او در دنیا و آخرت، رزق معرفت و رزق برائت مى خواهد:
«فاسئل اللّه الذَّى أَکرمنى بِمعرفتکم و معرفةِ أَولیائکم و رَزقنى البَرائة مِن أَعدائِکم أَن یَجعلنى مَعَکم فىالدُنیآ و الآخرة»
??وارثان عاشورا/ ص270
استاد علی صفایی حائری
#عبرتهای #عاشورا
??مدرسه عینصاد
راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری
@einsadschool
.: Weblog Themes By Pichak :.