پس از این که به بچه ها خبر رسید دکتر «رحیمی» شهید شده است، همه ی بچه ها دعای توسل را به یاد او خواندند. دعا را «محمدعلی» می خواند. وقتی به نام مقدس امام حسین (ع) رسید، دعا را قطع کرد و خطاب به بچه ها گفت: «برادرها اگر مرا ندیدید حلالم کنید، من از همه ی شما حلالیت می طلبم».
پس از اتمام دعا نزد او رفتم، گفتم: «چرا وقت دعا از همه حلالیت طلبیدی؟» گفت: «وقتی به جبهه آمدم، امام زمان (عج) را در خواب دیدم، ایشان به من فرمودند: «به زودی عملیاتی شروع می شود و تو نیز در این عملیات شرکت می کنی و شهید خواهی شد»».
همین گونه شد، او در همان عملیات (مسلم بن عقیل (ع)) به شهادت رسید. با این که قبل از عملیات به علت درد آپاندیسیت به شدت بیمار بود و حتی فرماندهان می خواستند از حضور او در عملیات جلوگیری کنند، ولی او می گفت: «چرا شما می خواهید از شهادت من جلوگیری کنید؟»
.
راوی : یکی از همرزمان نوجوان بسیجی شهید «محمدعلی نکونام آزاد»
طلبه ی شهید «عباس جلایی» تعریف می کرد: قبل از شروع عملیات پیروزمندانه ی فتح المبین در پادگان دوکوهه (1) بودیم که خبر رسید، امشب عملیات می شود. همه خود را برای رفتن آماده می کردند. حال و هوای پادگاه به کلی تغییر کرد. در محوطه ی آن جا مجید صدف ساز (2) را دیدم که داشت سرش را با آب می شست. گفتم: در این هوای سرد چرا این کار را می کنی؟ و او با حالتی روحانی جواب داد: «می دانم که انشا الله شهید خواهم شد و تیر به سرم اصابت خواهد کرد و او از اولین شهدای عملیات فتح المبین بود که تیر به سرش اصابت کرد و جاودانه شد.
1- نرسیده به شهر اندیمشک می باشد.
2- پاسدار شهید عبدالمجید صدف ساز در سال 1342 در دزفول متولد شد، پس از پیروزی انقلاب به عضویت سپاه درآمد و با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه ها عزیمت کرد و در عملیات فتح المبین به فیض شهادت نایل آمد.
راوی : شهید عباس جلایی
.: Weblog Themes By Pichak :.