وارثان عاشورا - اندکی صبر سحر نزدیک است...
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عبرتهای عاشورا_7

 

       (تسویف و تأخیر)

 

طرماح بن ‏عدى‏ هم از طایفه‏ طى‏ است که از کوفه بیرون آمده و آن لشکر عظیم‏ نخیله‏ را دیده و هنگامى ‏که به حسین مى‌رسد، به‏ جاى نصرت به نصیحت مى ‏پردازد و از حسین علیه السلام مى ‏خواهد که به کوه‌‏هاى طى روى بیاورد و تا بیست‏ هزار شمشیرزن را در رکاب خود ببیند که تا جان در بدن دارند از او دفاع مى ‏کنند.

 

حضرت مى ‏فرماید: که من با حرّ عهدى دارم و نمى‏پذیرد و طرماح به ‏خاطر رساندن آذوقه عیال، از حسین علیه السلام جدا مى ‏شود تا خود براى نصرت او بازگردد و حسین علیه السلام مى‏ فرماید: شتاب کن، چون ممکن ‏است که ما را نبینى و او مى‏رود و هنگامى ‏که باز مى‏گردد، دیگر در نینوا لاله‌‏اى نیست و آتش‌‏ها خاکستر شده‌‏اند.

 

این تسویف و تأخیرها به ‏خاطر هر عذر و بهانه‌اى‏ که باشد، از ترجیح آن بهانه حکایت دارد.

 

? چرا ما تکلیف‌‏ها را به عقب مى‏‌اندازیم؟

 

? آیا امکان بیشتر و یا قدرت زیادتر و یا رفع موانع و یا رفعت همتى را انتظار داریم؟

 

مادامى‏ که حسین، به تبلیغ و دگرگون کردن تلقى مردم از خویش و از حکومت محتاج است، مادام که او به مهره‏هاى کارساز و جایگزین آن‏ها از مهره‌‏هاى موجود نیاز دارد، چگونه تأخیر مى‌‏کنیم و براى تأمین چند ماه آذوقه مى‌‏رویم و فرصت‌‏ها را از دست مى‌‏دهیم در حالى‌‏که زمان تنگ و هدف دور و موانع بسیار و راه‌زن‏ها در کمین هستند.

 

ما براى فرار از تکالیف، تکالیف را سنگین مى‌‏شماریم و توان خود را نفى مى‏‌کنیم تا عذر تأخیر و تسویف را فراهم کنیم.

 

? ما مى‌‏گوییم:

 

«لَو استَطَعنا لَخَرَجنا مَعَکم یُهلِکون انفُسَهُم».(توبه:42)

 

? و خدا مى‌ گوید:

 

«لَو ارادوا الخُروج لا عدوا له عدةً».(توبه:46)

 

? ما مى‏‌گوییم: اگر مى‌‏توانستیم مى‌‏آمدیم و خدا مى‌‏فرماید: اگر مى‌‏خواستند آماده مى‌‏شدند.

 

? آن‏چه خدا مى‌‏خواهد شتاب و سبقت است که:

 

«سارعوا الى مَغفِرة مِن رَبِّکم»،(آل عمران: 133)

 

و «اغتَنمواالفرص» و «اغتنموا المهل».( نهج‌البلاغه، خطبه76)

 

و آن‏چه شیطان مى ‏خواهد وعده و وعید و تسویف و تأخیر است که:

 

«یعدهم و یمنیهم و مایعدهم الشیطان الا غروراً».(نساء:120)

 

??? ما اگر می‌خواهیم که حسرت نصرت معصوم و حسرت غنیمت همراهى او را نداشته باشیم و همچون طرماح به ‏جاى خالى نرسیم، باید تمرین کنیم و هیچ تکلیفى را به خاطر بهانه‌‏اى به عقب نیندازیم و الان مى‌‏روم و رفتم را با عمل جایگزین کنیم که تا به ‏خود بجنبیم، دیگران رفته‌‏اند و کارها را برده‌‏اند و ما را با لهو و لعب‏‌ها گذاشته‏‌اند.

 

 

??وارثان عاشورا/ ص276و277

استاد علی صفایی حائری 

 

?? مدرسه عین‌صاد

راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری

 

@einsadschool




تاریخ : پنج شنبه 04/4/12 | 4:14 عصر | نویسنده : منتظر | نظر

عبرت های عاشورا 4

 

? ما حرّ را به فرماندهى و جلوگیرى و محاصره و گرفتار ساختن حسین علیه السلام و اهل ‏بیت مى ‏شناسیم.

 

? ما حرّ را با ادب و حرمت فاطمه و اقتدا به حسین مى ‏شناسیم. آن ‏هم آن‏جایى که میان بزرگان قوم بر سر نماز جماعت در بصره و در هزار جاى دیگر اختلاف بود.

 

? ما حرّ را با پشیمانى و تردید و سؤال از ابن ‏سعد مى ‏شناسیم که آیا پیشنهادهاى حسین علیه السلام را نمى ‏پذیرى و با او مى ‏جنگى؟

 

? ما حرّ را با لرزش و تردّد در میان بهشت و جهّنم مى ‏شناسیم.

 

و در نهایت او را با انتخاب بهشت و جبران و توبه و شهادت فرزند و خودش مى ‏شناسیم.

 

در مقام تحلیل این ‏همه، مشکل نداریم و عظمت حرّ را باور کرده ‏ایم.

 

اما در مقام تطبیق این جریان بر خویش جاى حرف بسیار هست.

 

? چه اسارت‌‏هایى، چه ریشه‌‏هایى و چه ضعف‌‏هایى باعث مى‌‏شود که حرّ در آن طرف‏ قرار بگیرد و آدمى با این ‏همه حرمت و ادب و دقت را به فرماندهى طلایه سپاه کوفه و شام برساند.

 

? چرا حر از حسین علیه السلام جدا شده؟ آیا تبلیغات و یا تسلّط حکومت و مذّمت خروج بر حاکم وقت او را به یزید پیوند داده؟

 

? آیا طلب دنیا و قدرت، دل او را به اسارت برده؟

 

? یا این‏که جمع میان دنیا و آخرت و یزید و حسین علیه السلام، او را به آن‏ طرف برده و به ضعف در محاسبه مبتلا ساخته تا آن‏جاکه مى ‏فهمد نه حسین باز مى ‏گردد و نه آن‏ها دست بر مى ‏دارند ...

 

تا آن‏جاکه می‌فهمد جمع ممکن نیست و باید انتخاب کرد ... تا آن‏جا که مى‌لرزد و خود را میان بهشت و جهنم مى‌بیند و با این شهود و اشراق، حجّت برایش تمام مى‌شود ... و تا آن‏جاکه بر بهشت چیزى را مقدّم نمى ‏دارد و باز مى ‏گردد و با تمامى تقصیر و اقرار به جبران روى مى ‏آورد.

 

???داستان اسارت ‏هاى ما که ما را به ‏کار خویش مى‏ خواند و از کار ولىّ جدا مى ‏سازد، داستانى ‏است که همین امروز هم به محاصره و محصور شدن اولیاء مى ‏پیوندد و به شهادت و اسارت اهل ولایت مى‌‏انجامد.???

 

این اسارت‏ ها را باید شناخت. وقتى ‏که من به تجارت، به صنعت، به علم و طبابت و یا فقه و اصول خودم مشغول باشم و در کنار این شغل ‏ها به تربیت مردم و تلقى جدید توده ‏ها فکر نکنم و در کنار شغل ‏ها به تربیت مهره ‏هاى کارساز و به جایگزینى آن‏ها فکر نکنم، فقط و فقط خودم را بخواهم و پفک، شیرینى و لباس رنگارنگ و هوس ‏هاى بچه ‏هایم را، خوب معلوم است که ولىّ محصور مى ‏شود و تنها مى ‏ماند و معلوم است که‏ وتر موتور مى ‏گردد.

 

مشکل در همین اسارت‌‏ها است که ما را از حسین علیه السلام جدامى ‏کند.

 

معیّت حسین علیه السلام و همراهى او در دنیا و آخرت، رزق معرفت و رزق برائت مى ‏خواهد:

 

 «فاسئل اللّه الذَّى أَکرمنى بِمعرفتکم و معرفةِ أَولیائکم و رَزقنى البَرائة مِن أَعدائِکم أَن یَجعلنى مَعَکم فى‏الدُنیآ و الآخرة»

 

 

??وارثان عاشورا/ ص270

استاد علی صفایی حائری 

 

#عبرت‌های #عاشورا

 

??مدرسه عین‌صاد

راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری

@einsadschool




تاریخ : پنج شنبه 04/4/12 | 4:9 عصر | نویسنده : منتظر | نظر
       



  • paper | وب دزفان | فروش لینک
  • فروش رپورتاژ آگهی ارزان | رپرتاژآگهی