??تاریخ را مطالعه کرده اید؟
??به "زبیر بن عوام" میگفتند «سِیفُ الاسلام»! فقط زبیر در روز ضربه خوردن حضرت زهرا "سلام الله علیها"، دست بر قبضه شمشیرش برد. آیا میدانید چه گره هایی را در راه اسلام باز کرد؟ اما…
??به "عبدالرحمن بن ملجم مرادی" می گفتند شیعه امیرالمومنین، خودش به امیرالمومنین گفت حب و عشق تو، در خون و رگ من وجود دارد؟؟؟!!! اما…
??"شمر بن ذی الجوشن" جانباز جنگ صفین بود و در این جنگ تا شهادت هم پیش رفت!!! اما…
??هیچ می دانستید وقتی در کربلا وارد گودال قتلگاه شد؛ زانوهایش را بسته بود؟
بدلیل اینکه آنقدر نماز شب خوانده بود، زانوانش پینه شتری بسته بودند.
??آیا میدانستید "عمربن سعد" روز عاشورا نماز صبح را که تمام کرد، گفت: "قربة الی الله" و اولین تیر را به سوی خیام "سیدالشهدا" علیه السلام نشانه رفت؟
??می دانستید همه آنهایی که به کربلا آمدند، مسلمان بودند، نماز می خواندند و روزه می گرفتند و سایر واجبات دینی را نیز انجام می دادند؟؟؟!!!
همگی با نیت "قربة الی الله" آمدند برای کشتن " سیدالشهدا"...
??"زهیر بن قین"عثمانی مسلک بود؛ اما… آمد برای یاری ابا عبداله الحسین! و حسینی شد.
وهب مسیحی بود ولی در واپسین لحظات حسینی شد
حر بن یزید ریاحی فرمانده لشگر یزید بود که راه بر حسین بست ولی به کجا رسید
ملاک حال فعلی افراد است ولو قبلا امامزاده باشد
??"شمربن ذی الجوشن"هم نماز شبش ترک نمیشد هم شیخ و سابقون جانباز امت بود اما… شد قاتل
ابا عبدالله...
?بصیرت که نداشته باشیم،
می شویم:
??«خَسِرَ الدُّنیا والآخرة»??
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
??اللهم عجل لولیک الفرج
محرم رسید!
یادمان باشد:
اول نماز حسین، بعد عزای حسین.
اول شعور حسینی، بعد شور حسینی.
محرم و صفر زمان بالیدن است نه فقط نالیدن،
بساطش آموزه است نه موزه.
تمرین خوب نگریستن است نه فقط خوب گریستن...!!!
?? السلام علیک یا ابا عبدالله! تسلیت باد محرم
در هر روز از ماه شعبان در وقت ظهر و در شب نیمه آن، این صلوات را که از امام سجاد(علیه السلام) نقل شده بخواند:
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعِ الرِّسالَةِ،
خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد درخت نبوت و جایگاه رسالت
وَمُخْتَلَفِ الْمَلائِکَةِ، وَمَعْدِنِ الْعِلْمِ، وَاَهْلِ بَیْتِ الْوَحْىِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
و محل رفت و آمد فرشتگان و معدن دانش و خاندان وحى خدایا درود فرست بر
مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، اَلْفُلْکِ الْجارِیَةِ فِى اللُّجَجِ الْغامِرَةِ، یَأْمَنُ مَنْ رَکِبَها،
محمّد و آل محمّد کشتى جارى در اقیانوسهاى بیکران ایمن شود هر که سوار آن کشتى گردد
وَیَغْرَقُ مَنْ تَرَکَهَا، اَلْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ، وَاللاّزِمُ
و غرق شود کسى که آن را واگذارد، هر که بر ایشان تقدم جوید از دین بیرون رفته و کسى که از ایشان عقب ماند به نابودى گراید
لَهُمْ لاحِقٌ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، اَلْکَهْفِ الْحَصینِ،
ولى ملازم ایشان به حق خواهد رسید خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد آن پناه گاه محکم
وَغِیاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکینِ، وَمَلْجَأِ الْهارِبینَ، وَعِصْمَةِ الْمُعْتَصِمینَ،
و فریادرس بیچاره درمانده و پناه گریختگان و دستاویز محکم براى وسیله جویان
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، صَلاةً کَثیرَةً تَکُونُ لَهُمْ رِضاً، وَلِحَقِّ
خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد درود بسیارى که موجب خشنودى ایشان گردد و حق
مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد اَدآءً وَقَضآءً، بِحَوْل مِنْکَ وَقُوَّة یا رَبَّ الْعالَمینَ، اَللّهُمَّ
محمّد و آل محمّد اداء گشته و انجام وظیفه ما شده باشد به جنبش و نیروى تو اى پروردگار جهانیان خدایا
صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، اَلطَّیِّبینَ الاَْبْرارِ الاَْخْیارِ، اَلَّذینَ اَوْجَبْتَ
درود فرست بر محمّد و آل محمّد آن پاکان نیکوکار برگزیده آن کسانى که
حُقُوقَهُمْ، وَفَرَضْتَ طاعَتَهُمْ وَوِلایَتَهُمْ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ
حقوقشان را واجب کردى و اطاعت و دوستیشان را فرض نمودى خدایا درود فرست برمحمّد و آل
مُحَمَّد، وَاعْمُرْ قَلْبى بِطاعَتِکَ، وَلا تُخْزِنى بِمَعْصِیَتِکَ، وَارْزُقْنى مُواساةَ
محمّد و آباد کن دل مرا به اطاعت خود و به وسیله نافرمانیت رسوایم مکن و روزى من گردان که
مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ، بِما وَسَّعْتَ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِکَ، وَنَشَرْتَ عَلَىَّ
کمک مالى دهم بر کسى که روزیت را بر او تنگ کردى بوسیله آنچه بر من فراخ گرداندى از فضل خویش و گستردى بر من
مِنْ عَدْلِکَ، وَاَحْیَیْتَنى تَحْتَ ظِلِّکَ، وَهذا شَهْرُ نَبِیِّکَ سَیِّدِ رُسُلِکَ، شَعْبانُ
از عدل خویش و مرا در زیر سایه ات زنده داشتى و این ماه پیمبرت و آقاى رسولانت ماه شعبان است که
الَّذى حَفَفْتَهُ مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ، اَلَّذى کانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ
اطراف آن را به رحمت و خشنودى خود پوشاندى آن ماهى که رسول خدا صلى اللّه
عَلَیْهِ وَالِه وَسَلَّمَ، یَدْاَبُ فى صِیامِهِ وَقِیامِهِ، فى لَیالیهِ وَاَیّامِهِ، بُخُوعاً لَکَ
علیه و آله و سلم کوشش بسیار داشت در روزهو شب زنده داریش هم در شبها و هم در روزهایش بخاطر فروتنى
فى اِکْرامِهِ وَاِعْظامِهِ اِلى مَحَلِّ حِمامِهِ، اَللّـهُمَّ فَاَعِنّا عَلَى الاِْسْتِنانِ
در برابر تو در مورد گرامى داشتن و بزرگداشتنش هم چنان تا هنگام مرگش خدایا پس ما را کمک ده تا
بِسُنَّتِهِ فیهِ، وَنَیْلِ الشَّفاعَةِ لَدَیْهِ، اَللّـهُمَّ وَاجْعَلْهُ لى شَفیعاً مُشَفَّعاً،
روش او را در این ماه پیروى کنیم و به شفاعتى که نزد اوست برسیم خدایا قرار ده او را براى من شفیعى پذیرفته
وَطَریقاً اِلَیْکَ مَهْیَعاً، وَاجْعَلْنى لَهُ مُتَّبِعاً، حَتّى اَلْقاکَ یَوْمَ الْقِیمَةِ عَنّى
و راهى بسویت که همواره باشد و مرا پیرو او گردان تا به جایى که در روز قیامت تو را در
راضِیاً، وَ عَنْ ذُنُوبى غاضِیاً، قَدْ اَوْجَبْتَ لى مِنْکَ الرَّحْمَةَ وَالرِّضْوانَ،
حالى دیدار کنم که از من خشنود باشى و گناهانم را نادیده گیرىو براى من واجب کرده باشى از جانب خود رحمت و خشنودى را و
وَاَنْـزَلْتَنى دارَ الْقَـرارِ، وَ مَحَـلَّ الاَْخْیـارِ.(13)
مرا در خانه همیشگى (بهشت جاویدان) و منزلگاه نیکان فرود آرى.
مفاتیح نوین
پرسش: از یک طرف قرآن می فرماید: لا اکراه فی الدین، در دین اجباری نیست و از طرف دیگر می گوید تمام ادیان الهی از طرف خدای متعال هستند و فرقی بین پیامبران نیست و از طرفی نیز می گوید هر کس غیر از اسلام دینی را برگزیند از او پذیرفته نیست ( آل عمران 85 ) سوال بنده این است که اینها چگونه با هم امکانپذیر است؟
خداى تعالى دنبال جمله" لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ"، جمله" قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ"، را آورده، تا جمله اول را تعلیل کند، و بفرماید که چرا در دین اکراه نیست، و حاصل تعلیل این است که اکراه و اجبار- که معمولا از قوى نسبت به ضعیف سر مى زند- وقتى مورد حاجت قرار مى گیرد که قوى و ما فوق (البته به شرط اینکه حکیم و عاقل باشد، و بخواهد ضعیف را تربیت کند) مقصد مهمى در نظر داشته باشد، که نتواند فلسفه آن را به زیر دست خود بفهماند، (حال یا فهم زیر دست قاصر از درک آن است و یا اینکه علت دیگرى در کار است) ناگزیر متوسل به اکراه مى شود، و یا به زیر دست دستور مى دهد که کورکورانه از او تقلید کند و ...
و اما امور مهمى که خوبى و بدى و خیر و شر آنها واضح است، و حتى آثار سوء و آثار خیرى هم که به دنبال دارند، معلوم است، در چنین جایى نیازى به اکراه نخواهد بود، بلکه خود انسان یکى از دو طرف خیر و شر را انتخاب کرده و عاقبت آن را هم (چه خوب و چه بد) مى پذیرد و دین از این قبیل امور است، چون حقایق آن روشن، و راه آن با بیانات الهیه واضح است، و سنت نبویه هم آن بیانات را روشن تر کرده پس معنى" رشد" و" غى" روشن شده، و معلوم مى گردد که رشد در پیروى دین و غى در ترک دین و روگردانى از آن است، بنابراین دیگر علت ندارد که کسى را بر دین اکراه کنند.
قفسه
|
||||
|
||||
از لابهلای متون
امام حسین علیهالسلام، مولایی نشاندار یا بینشان
درسی که از محرّم می توان آموخت
امام حسین علیهالسلام، مولایی نشاندار یا بینشان
«گریه»، راهی مشترک برای دوستان و دشمنان حقیقت
شور و شعور در یاران کربلایی امام حسین علیه السلام
ستارگان آسمان عصمت بر زمین کربلا
سیری در تاریخ سوگواری سالار شهیدان
اشعار
اشعار مناجات با امامحسین علیهالسلام و ورود کاروان حسینی به کربلا
اشعار حضرت رقیه بنت الحسین علیهماالسلام
اشعار فرزندان حضرتزینب علیهاالسلام و شهادت حُرّبنیزید ریاحی
اشعار حضرت عبدالله بن حسن علیهماالسلام
اشعار حضرت قاسم بن حسن علیهماالسلام
اشعار حضرت علی اصغر علیه السلام
اشعار حضرت علی اکبر علیه السلام
.: Weblog Themes By Pichak :.