اندکی صبر سحر نزدیک است...

مردی بیا بریم جبهه...

خاطره ای از شهید مصطفی‌ چمران با عنوان « #اولین_نماز_و_آخرین_نماز» 

 

??رضا سگه یه لات بود تو مشهد

یه روز داشت میرفت تو دعوا شهیدچمران دیدش، دستش گرفت و گفت اگه مردی بیا بریم جبهه به غیرتش برخورد و به همراه شهید چمران رفت به جبهه تو جبهه واسه خرید سیگار با دژبان درگیر میشه و با دستبند آوردنش تو اتاق شهید چمران،رضا شروع میکنه به فحش دادن به شهید چمران، وقتی دید که شهید چمران به فحش هاش توجه نمیکنه . یه دفه داد زد کچل با توأم! شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت : چیه ؟ چی شده عزیزم؟

چیه آقا رضا، چه سیگاری میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید

آقا رضا که تحت تأثیر رفتار شهید چمران قرار گرفته میگه:

میشه یه دوتا فحش بهم بدی؟! کشیده ای، چیزی!شهید چمران : چرا؟

آقا رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده. تاحالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!

شهید چمران: اشتباه فکر میکنی.!یکی اون بالاست، هرچی بهش بدی میکنم، نه تنها بدی نمیکنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده.هی آبرو بهم میده

گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده بگم بله عزیزم. یکم مثل اون شم

آقا رضا جاخورد و رفت تو سنگر نشست و زار زار گریه میکرد. اذان شد،

 

آقا رضا اولین نماز عمرش بود. سر نماز موقع قنوت صدای گریش بلند بود

وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد . صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد

 

آری آقا رضا اولین و آخرین نماز عمرش را خواند و پرکشید??

 

#شهید_مصطفی_چمران

 

??@sarbazanzeynab??




تاریخ : یادداشت ثابت - دوشنبه 03/12/14 | 11:3 عصر | نویسنده : منتظر | نظر

لبیک یا حسین یعنی...

لبیک یا حسین

لبَّیک یا حسین، یعنی در معرکه، تا پای جان بمان، بگذر از سر
لبَّیک یا حسین، یعنی نعش پسر، یعنی در این وداع، صبر مادر
 
یعنی باور کنی کربلا را
یعنی تاب آوری طعنه ها را
 
یعنی بیعت کنی با شهادت
یعنی صبر جمیل بر مصیبت
 
بشنو ای دل، هل من معین، می آید از، کرب و بلا
لک لبَّیک یابن الزهرا، عاشورایی ست لبَّیک ما
 
لبَّیک یا حسین یا ثارالله
 
هم‌عهدی با شهید، عهد ما با خداست، «مِنْهُمْ مَنْ‏ یَنْتَظِر »، تقدیر ماست
می‌خوانیم: «ربَّنا ثَبِّتْ‏ أَقْدامَنا »، تقدیر دشمنان، شمشیر ماست
 
لبَّیک یا حسین حسرت ما
لبَّیک یا حسین حجت ماست
 
از پیکار مدام، ترس مان نیست
تا « إِحْدَی‏ الْحُسْنَیَیْن »، قسمت ماست
 
با نغمه ی «وَ الْعادِیات » جان می‌گیریم در میدان ها
لبیک لبَّیک یابن الزهرا، عاشورایی ست لبَّیک ما
 
لبَّیک یا حسین یا ثارالله
 
دلتنگم یا حسین، دلتنگ کربلا، می گردم در پی ات، در هر رؤیا
محتاجم چون زهیر، محتاج یک نگاه، کی پاکم می کنی؟ یا ثارالله
 
می بوسم عاقبت دستانت را
می‌گیری عاقبت دستانم را
 
تا کی بی تو چنین زنده ماندن
کشته ما را غم روضه خواندن
 
قرار ما هیئتی‌ها این اربعین کرب و بلا
لک لبَّیک یابن الزهرا، عاشورایی ست لبَّیک ما
 
لبَّیک یا حسین یا ثارالله



تاریخ : چهارشنبه 04/4/18 | 6:1 عصر | نویسنده : منتظر | نظر

چون دید کسی بر سر بالینش نیست سرگرم شد آتش به پرستاری او

سرگرم

آگه چو شد از حالت بیماری او

دامن به کمر بست پیِ یاری او

چون دید کسی بر سر بالینش نیست

سرگرم شد آتش به پرستاری او

محمد علی مجاهدی

 

 




تاریخ : چهارشنبه 04/4/18 | 5:35 عصر | نویسنده : منتظر | نظر

خدایا هیچ زخمی بدتر از دلواپسیها نیست...

 

زینت دوش نبی

رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد

پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد

 

دگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک

دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد

 

پس از بی مهری دریا، قَسِیُّ القلب شد آتش

به جان دودمان رحمة للعالمین افتاد

 

خدایا هیچ زخمی بدتر از دلواپسی‌ها نیست

که چشمش سوی خیمه، لحظه‌های واپسین افتاد

 

شکستن با غلاف تیغ را سربسته می‌گویم

زبانم لال... النگوی زنان از آستین افتاد

 

برای من نگه دار و بیاور زخم‌هایت را

اگر خواهر مسیرت سوی من در اربعین افتاد

 

نفهمیدند طاها را... نفهمیدند یاسین را

به چوب خیزران دندانه‌ای از حرف سین افتاد

سید حمیدرضا برقعی

 

https://www.shereheyat.ir/poetry/poems/%D8%B2%DB%8C%D9%86%D8%AA-%D8%AF%D9%88%D8%B4-%D9%86%D8%A8%DB%8C

 

 




تاریخ : چهارشنبه 04/4/18 | 5:18 عصر | نویسنده : منتظر | نظر

متن فارسی خطبه امام سجاد (ع) در کوفه

متن فارسی خطبه امام سجاد (ع) این چنین است:

 

حذیم بن شریک أسدی می‌گوید: زین العابدین (ع) برابر مردم آمد و اشاره به سکوت کرد! خاموش شدند و او ایستاد. سپاس خدای را ستایش کرد و بر نبی (ص) درود فرستاد. آنگاه گفت: «ای مردم! هر کس مرا می‌شناسد، می‌شناسد و هر کس نمی‌شناسد (بگویم) من علی فرزند حسینم که در کنار فرات او را کشتند بی آنکه خونی طلبکار باشند و قصاصی خواهند، من پسر آن کسم که حرمت او شکستند و مال او تاراج کردند و عیال او را به اسیری گرفتند، من پسر آن کسم که او را به زاری کشتند و این فخر ما است»؛ ای مردم شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا در خاطر دارید سوی پدر من نامه نوشتید و او را فریب دادید و پیمان و عهد و میثاق بستید و باز با او کارزار کردید و او را بی یاور گذاشتید؟ هلاک باد شما را! چه توشه ای برای خود پیش فرستادید! و زشت باد رأی شما! به کدام چشم به روی پیغمبر (ص) نظر می‌افکنید وقتی با شما گوید عترت مرا کشتید و حرمت مرا شکستید، پس، از امت من نیستید؟

 

راوی گفت: صدای مردم به گریه بلند شد و به یکدیگر می گفتند هلاک شدید و نفهمیدید! پس علی بن الحسین (ع) فرمود: خدای رحمت کند آن که نصیحت من بپذیرد و وصیت مرا محض خدا و رسول صلی الله علیه و آله و خاندان وی نگه دارد! «فان لنا فی رسول الله (ص) اسوة حسنة».

 

همه گفتند یابن رسول الله ما فرمانبرداریم و پیمان تو را نگاهداریم، دل به جانب تو داریم و هوای تو در خاطر ماست، خدای تو را رحمت فرستد! فرمان خویش بفرمای که ما جنگ کنیم با هر که جنگ تو خواهد و آشتی کنیم با هر کس تو با او صلح کنی و قصاص خون تو را از آنها که بر تو و ما ستم کردند بخواهیم.

 

علی بن الحسین (ع) فرمود: هیهات. ای بی وفایان مکار! میان شما و شهوات حایل آمد، می خواهید همان اعانت که پدران مرا کردید همان گونه مرا هم اعانت کنید؟ هرگز چنین نخواهد شد.سوگند به پروردگار آن زخم که دیروز از کشتن پدرم و اهل بیت وی بر دل من رسید هنوز بهتر نشده و التیام نیافته است، و هنوز داغ پیغمبر (ص) فراموش نگشته و داغ پدرم و فرزندان پدر و جدم موی رخسار مرا سپید کرده است و تلخی آن میان حلقوم و حنجره‌ی من است و اندوه آن در سینه‌ی من مانده است، و خواهش من این است نه با ما باشید و نه بر ما!

 

آنگاه فرمود:

 

شگفت‌آور نیست اگر حسین کشته شد و پدر بزرگوارش علی، که بهتر از حسین بود، او نیز کشته شد؛

 

ای اهل کوفه! شادمان نباشید به این مصیبت که بر حسین وارد شد که این مصیبتی است بزرگ؛

 

جانم فدای آن که در کنار نهر فرات شهید شد، و کیفر آنکس که او را کشت آتش جهنم است.

 

پی نوشت:

 

الاحتجاج، طبرسی

 

منبع:باشگاه خبرنگاران




تاریخ : چهارشنبه 04/4/18 | 4:58 عصر | نویسنده : منتظر | نظر


  • paper | وب دزفان | فروش لینک
  • فروش رپورتاژ آگهی ارزان | رپرتاژآگهی