ایام ماه مبارک رمضان بود. در کشاکش نبرد با تروریستهای تکفیری در سوریه در شرایط آب و هوایی بسیار سختی که گرمای هوا، کار را بسیار سخت میکند و از لحاظ شرعی افطار جایز میشود، روزه بود. یکی از همرزمانش به او گفت که بیشتر ما تصمیم گرفتیم افطار کنیم و تو؟! جواب داد افطار نخواهم کرد. بعد از پایان مأموریت هنگامی که همه نشستند، دوستان شهیدش را به یاد آورد و لبخند غریبی زد. همرزمش از او پرسید: «راز این لبخندت چیست؟» «مهدی» پاسخ داد که من نفر بعدی هستم که شهید خواهم شد. دوستش به شوخی از او پرسید: «نظرت درباره شهادت در امشب یعنی شب نوزدهم ماه رمضان چیست؟» جواب داد: « نه... میخواهم شهادتم در شب بیست و سوم باشد.» مهدی در شب23 ماه رمضان در نبرد رویارو با تروریستهای تکفیری و دشمنان قسم خورده راه و نهضتِ حسینی، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
«مهدی» در 9 مرداد 1392، در سن 24 سالگی و همزمان با ایام شهادت امیر المؤمنین علی (ع)، همانگونه که میخواست به شهادت رسید. او عطشان پر کشید در حالی در دستانش جامی از آب کوثر بود تا روایتگر تشنگیاش باشد. او به شهادت رسید و تحت لوای حضرت زینب (س) به خاک سپرده شد. دوستان و یاران پیکر پاکش را بر دوش کشیدند در حالی که یکی خاک مزارش را بر او میریخت، یکی دست نوازش برسر یتیمانش میکشید و دیگری به خانوادهاش تسلیت میگفت.
«مهدی یاغی» جوان بسیار خوش خندهای بود. همه دوستانش، خندههای او را به یاد دارند. روزی که «مهدی» را در آرامگاهش به امانت میگذاشتند، آنان که چهره اش را دیدند، گفتند: «او میخندید؛ درست مثل خندههای هوشربایش در زمان حیات.»
5 سال بدون «یاغی» و خندههای زیبایش | حریم حرم
https://harimeharam.ir/news/42952?n=5-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86-%DB%8C%D8%A7%D8%BA%DB%8C-%D9%88-%D8%AE%D9%86%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%B4
.: Weblog Themes By Pichak :.