سؤال: آیا خداوند اولیائى دارد که در بین بندگانش ناشناخته باشند؟
جواب: بر اساس قرآن، اولیاى خدا دو گونه اند: ولىّ آشکار که مردم او را مى شناسند، و ولىّ پنهان از چشم مردم که کسى او را نمى شناسد، هر چند در میان مردم به سر مى برد و احوال و اخبار مردم را مى داند.
در سوره کهف، هر دو گونه اولیاى خدا در یک جا یاد شده است. یکى حضرت موسى و دیگرى همراه و رفیقش که در سفر خشکى و دریایى به طور موقت او را همراهى کرد، یعنى خضر. آن ولىّ الهى به گونه اى بود که همدم و رفیقش حضرت موسى هم او را نمى شناخت و به فرمان خدا با او همراه شد و در طول همسفرى از علم او بهره گرفت. خداوند از آن بنده الهى که از علم لدنّى برخوردار بود یاد مى کند و این که موسى(علیه السلام) با او همراه شد تا از علوم او چیزى بیاموزد.(1) قرآن کریم، شرح مفصّلى از کارهاى سودمند این ولىّ الهى مى دهد، کسى که حتى موساى پیامبر هم او را نمى شناخت، ولى مردم از آثار وجود مبارک و کارهاى مفید او بهره مند مى شدند.(2)
امام مهدى(علیه السلام) همچون آن همسفر موسى، ولىّ ناشناخته الهى در نظر مردم است، با آنکه در همان وقت، منشأ آثار فراوان براى امت است، یعنى کسى از مردم شخص او را نمى شناسد، با آنکه از برکات وجودى او بهره مندند. پس غیبت امام مهدى(علیه السلام) به معناى جدا بودن از جامعه نیست، بلکه همان گونه که در روایات معصومین(علیهم السلام) آمده است، همچون خورشید در پسِ ابر است که خودش دیده نمى شود، لیکن گرما و نور را به زمین و ساکنان آن مى رساند.(3)
افزون بر این که شمارى از نیکان و پاکان شایسته و باتقوا که شایستگى تشرّف به دیدارش را داشته اند، او را دیده و با او ملاقات کرده و از راهنمایى ها و علوم او بهره گرفته اند، دیگران هم از این راه، از آثار و برکات وجودى او بهره مند شده اند.(4)
1 . کهف: 65 ـ 66.
2 . ر.ک: سوره کهف، آیات 71 ـ 82.
3 . کمال الدّین، صدوق: ص458، باب 45، حدیث 4.
4. سیماى عقاید شیعه، ص 256.
http://persian.makarem.ir
نام و نسب سفیانی
همان گونه که روایات تأکید میکنند،
او از نوادگان و از نسل «ابوسفیان» است و به همین دلیل هم به او «سفیانی»
گفته میشود، از امام علی(علیه السلام) روایت است که ایشان فرمود: پسر
جگرخوار از سرزمین بیآب و علف خارج میشود... نامش عثمان و نام پدرش
عنبسه و از نسل ابوسفیان است.1
در حدیث دیگری از شیخ طوسی آمده است که سفیانی از فرزندان «عتبه بن ابوسفیان» است.2
امام علی(علیه السلام) در نامهای به «معاویه»، سفیانی را از شمار آنان دانسته و فرموده است:
مردی
از فرزندانت شوم و ملعون و بینزاکت و تیره دل و بیمار و قسیّالقلب است و
خداوند رحمت و عطوفت را از دل او گرفته است، گویی اکنون او را میبینیم.
مادرش از قبیله بنیکلب است و اگر بخواهم نام او را میگویم و توصیف
میکنم، او فرزند کسی است که سپاهی را به مدینه گسیل میدارد. آنها وارد
آن شهر میشوند و به قتل و کشتار و هتک حرمت و تجاور میپردازند و از میان
آنها مردی پرهیزکار و مخلص پا به فرار میگذارد... .3
از امام باقر(علیه السلام) روایت شده که او از نسل «خالد بن یزید بن ابوسفیان» است.4
و از امام علی بن الحسین(علیه السلام) نقل شده که حضرت او را از فرزندان «عنبسه بن ابوسفیان»5 به شمار آورده و برخی روایات نام او را «عبدالله»6
گفتهاند که این مطلب نزد علمای اهل سنّت مشهور است. امّا رأی مشهور این
است که نام او «عثمان» از فرزندان «عنبسه ابن ابوسفیان» است و همه
میدانند که ابوسفیان پنج فرزند به نامهای «عتبه»، «معاویه»، «یزید»،
«عنبس» و «حنظله» داشت.
چیزی که در مورد آن در تمام این روایات اتّفاق نظر وجود دارد. این است که او از نوادگان ابوسفیان بوده و قدر به یقین هم همان است.
ادامه مطلب...شیخ حرّ عاملى(ره) از بزرگان اصحاب نقل مىکند که امام صادق(علیهالسلام) فرمود:
«شبى
که حضرت قائم(عج) در آن متولد شد، هیچ نوزادى در آن شب متولد نمىشود مگر
این که مؤمن خواهد شد، و اگر در سرزمین کفر متولد گردد، خداوند او را به
برکت امام مهدى(عج) به سوى ایمان منتقل مىسازد.»(1)
در نیمه شعبان زیارت حضرت امام حسین(علیهالسلام) و همچنین زیارت امام زمان(علیهالسلام) مستحب است، امام صادق(علیهالسلام) فرمود:
«شب
نیمه شعبان بهترین شب بعد از شب قدر است و خواندن دو رکعت نماز در شب نیمه
شعبان بعد از نماز عشاء مستحب است، در رکعت اول بعد از حمد، سوره کافرون و
در رکعت دوم بعد از حمد سوره توحید خوانده شود.»(2)
غسل و
شب زندهدارى و عبادت در این شب، فضیلت بسیار دارد، این شب در نزد خدا
چنین مقامى دارد که ولادت با سعادت امام زمان(علیهالسلام) در سحرگاه این
شب واقع شده و بر عظمت و رونق آن افزوده است.
ضمناً روایاتى به ما
رسیده است که نیمه شعبان همان شب قدر و تقسیم ارزاق و عمرها است، و در
بعضى از این روایات آمده که شب نیمه شعبان، شب امامان(علیهمالسلام) است و
شب قدر، شب رسول خدا(صلى الله علیه و آله) است.
از جمله فضائل این
شب این است که، از شبهاى مخصوص زیارت امام حسین(علیهالسلام) است که صد
هزار پیامبر(صلی الله علیه و آله) آن حضرت را در این شب زیارت مىکنند.
نیمه شعبان بهترین شب بعد از شب قدر است و خواندن دو رکعت نماز در شب نیمه
شعبان بعد از نماز عشاء مستحب است، در رکعت اول بعد از حمد، سوره کافرون و
در رکعت دوم بعد از حمد سوره توحید خوانده شود.
از نمازهاى مستحبى که در این شب وارد شده دو رکعت نماز است که در هر رکعت بعد از حمد صدبار سوره توحید خوانده مىشود.
نقل
شده: رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فرمود: شب نیمه شعبان در خواب دیدم
جبرئیل بر من نازل شد و فرمود: اى محمّد(صلى الله علیه و آله) در چنین شبى
خوابیدهاى؟ گفتم: این شب چه شبى است؟
فرمود: شب
نیمه شعبان است برخیز. مرا بلند کرد و به بقیع برد، و سپس جبرئیل فرمود:
سرت را بلند کن زیرا در این شبها درهاى رحمت خدا در آسمان به روى بندگان
باز است، همچنین درِ رضوان، درِ آمرزش، درِ فضل، درِ توبه، درِ نعمت، درِ
جود و سخاوت، درِ احسان باز است، خداوند به عدد پشمها و موهاى چرندگان در
این شب گنهکاران را آزاد مىکند، پایان عمرها در این شب، تعیین مىگردد،
رزقهاى یک سال در این شب تقسیم مىشود و حوادث یک سال در این شب معیّن
مىگردد.
اى
محمد! کسى که این شب را با تکبیر و تسبیح و تهلیل و دعا و نماز و قرائت
قرآن و اطاعت و خضوع و استغفار بسر برد، بهشت منزل و سراى او است، و
خداوند گناهان گذشته و آیندهاش را مىآمرزد ... اى محمد(صلى الله علیه و
آله) این شب را احیاء بگیر و به امت خود دستور بده آنها نیز این شب را
احیاء بدارند، و با عمل به سوى خدا تقرب جویند، چرا که این شب شبى شریف
است.
از اعمال این شب، خواندن دعاى کمیل در سجده است روایت شده که
کمیل گوید دیدم حضرت على (علیهالسلام) این دعا را در شب نیمه شعبان در
سجده خواندند.
در مورد زیارت امام
حسین(علیهالسلام) در این شب به خصوص در صورت امکان در کنار قبرش، آمده هر
که بشناسد امام حسین(علیهالسلام) را و شهادت او و هدف شهادتش را که موجب
نجات امت گردید و وسیله و راهگشایى براى رسیدن به فوز عظیم شد(خلاصه این
که عبادتش در این شب از روى توجه و علاقه و معرفت خاص باشد) آنگونه خویشتن
را در برابر خدا خاضع نماید که شایستگى آن را دارا مىباشد و نیز از خدا
خواستههاى شرعیش را تقاضا کند.
پی نوشت ها:
1- توضیح المقاصد شیخ بهائى، ص 533.
2- اثباة الهداة، ج 7، ص 162.
3-
اقتباس از کتاب المراقبات، نوشته عالم ربّانى و عارف صمدانى، مرحوم حاج
میرزا جواد تبریزى، ص 79 به بعد (دعاها و نمازهاى دیگرى نیز ذکر شده به
این کتاب مراجعه شود.)
برگرفته از کتاب حضرت مهدى(عج)، فروغ تابان ولایت، محمد محمدى اشتهاردى ./
تبیان
نظارات عمومى
یکى
از وظایف و دستورات دینى هر فرد مسلمان، پاسدارى دین، و حفظ حقوق مردم و
سلامت و نظم جامعه اسلامى است. این موضوع در متون دینى به نام امر به
معروف و نهى از منکر یاد شده است. در واقع خدا، به همه مسلمانان ماموریت
داده است که چونان دیدبانى تیزبین و موشکاف، نگهبان و مراقب اجراى احکام و
حدود اسلامى باشند، تا حیات اسلامى همیشه چون خون در قلب و دیگر اعضاى
جامعه اسلامى جارى باشد.
امر به معروف و نهى از
منکر، تعهد و مسوؤلیتى است که اسلام به دوش پیروان خود مىگذارد، تا نهال
خوبىها و راستىها ریشه گیرد، و باور شود، و علفهاى هرزه کژى و ناراستى
بخشکد. انجام این رسالت بزرگ، ضمانت اجرایى بر قوانین دین خواهد بود، تا
از گزند حوادث و دستبرد نااهلان محفوظ بماند. و همین رمز گسترش و پیشرفت
اسلام است .
وعدههاى او را راست مىداند، نباید در راه انجام وظایف دینى سستى کند، و
به خاطر استفاده بیشتر - از لذتهاى مادى - با گناه و ظلم بسازد و در
برابر آنها بى تفاوت بماند.
در قرآن کریم آمده است: اى مسلمانان ! شما
بهترین ملتها و جمعیتها هستید، اگر امر به معروف و نهى از منکر کنید و
ایمان به خدا آورید.(1)
امر به معروف و نهى از منکر، دستورهاى
فراموش شده دین را، به یاد مىآورد. زیرا انسانها نیازمند تذکر و
یادآورىاند، و آنها را که به فرمان دین، پایبند نیستند، جهت مىدهد و
آگاهى مىبخشد در نتیجه سیر اجتماع به سوى کمال متوقف نمىشود.
اگر
امر به معروف و نهى از منکر تعطیل شود، مردم خوبىها را فراموش مىکنند، و
به بدىها و پستىها مىگرایند، از آن بدتر، خوبىها، بد و بدىها خوب
معرفى مىشوند. از اینجا است که اجتماع انسانى سقوط خواهد کرد و از آدمیت
جز لباس زیبا، چیزى نخواهد ماند.
به معروف و نهى از منکر، تعهد و مسوؤلیتى است که اسلام به دوش پیروان خود
مىگذارد، تا نهال خوبىها و راستىها ریشه گیرد، و باور شود، و علفهاى
هرزه کژى و ناراستى بخشکد.
امر به معروف و نهى از منکر، در
ردیف دیگر واجبات، مثل نماز و روزه نیست، بلکه نگهبان و پاسدار آنها است.
چه آن که اگر در جامعهاى گناه و ظلم پیدا شد، از هر سو به گناهکار ظالم
حمله مىشود و آنها نمىتوانند در جو و محیط اسلامى، حدود و مرزهاى اسلام
را بشکنند، و برنامههاى آن را زیر پا نهند و احساسات پاک مردم را
جریحهدار کنند، این محدودیت، رفته رفته آنها را تربیت خواهد کرد تا جایى
که به حقیقت رسند، و یا اگر سنگدلى و گمراهى آنها به اندازهاى قوى باشد
که تربیت اصیل و انسان پرور اسلام در آنها کارگر نشود، لااقل مزاحم ترقى و
پیشرفت دیگران نمىتوان شد. و این خود، بزرگترین فائده و توفیق است .
در مکتب تشیع دو مقوله دعا و زیارات وجود دارد که در دیگر مکاتب وجود ندارد و یا بسیار کمرنگ میباشد. دعا و زیارات نقش بسزایی در رشد و تعالی انسان دارند که به این نعمت عظیم در مکتب تشیع توجه بسیار شده است. زیارات بسیاری، از سوی معصومین علیهم السلام به ما رسیده است که بدان وسیله ائمه اطهار زیارت میشوند که متن آنها بسیار غنی هستند. در این متون علاوه بر سلام و احترامی که به ایشان ابراز مینماییم به کسب معرفت نسبت به این بزرگواران میپردازیم. مثلاً جامعه کبیره که دنیای معرفت در باب اهل بیت علیهم السلام میباشد و سفارش بسیار شده که در حرمهای مطهر ائمه اطهار علیهم السلام با این دعا ایشان را زیارت بنماییم. و حتی در مورد عظمت این زیارت از قول علامه امینی رحمة الله علیه ذکر شده که اگر کسی به زیارت جامعه کبیره اشراف داشته باشد بیسواد نیست. یعنی نسبت به دین و ائمه اطهار معرفت دارد. نتیجه این که زیارات، نقش بسیار مهمی در کسب معرفت و بالندگی انسان دارد .
در مکتب تشیع دو مقوله دعا و زیارات وجود دارد که در دیگر مکاتب وجود ندارد و یا بسیار کمرنگ میباشد. دعا و زیارات نقش بسزایی در رشد و تعالی انسان دارد که به این نعمت عظیم در مکتب تشیع توجه بسیار شده است.
شایان ذکر است که امام زمان روحی له الفداء نیز از این مقوله مستثنی نیستند. درست است که ایشان در غیبت به سر میبرند اما دلیل نمیشود که ما با ایشان ارتباط برقرار نکنیم. یکی از راههای ارتباط با ایشان خواندن ادعیه و زیاراتی است که در مورد وجود مقدس ایشان سفارش شده است . البته نباید تنها به ظاهر الفاظ اکتفا کنیم خصوصا اگر به زبان عربی آشنایی نداشته باشیم باید به معانی آن توجه کرده و به عمق الفاظ پی ببریم؛ تا بدانیم چه میخوانیم و چه میگوییم.
یکی از زیارات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با این الفاظ آغاز میشود: "اللّهمَ بَلِّغ مَولایَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلواتُ اللهِ عَلَیه ..."(1) که سفارش شده هر روز صبح با این زیارت حضرت را یاد کنیم .
در فرازی از این زیارت میخوانیم: "اللّهمَ اِنّی اُجَدِّدُ لَهُ فی هذا الیَومِ وَ فِی کُلِّ یَومٍ، عَهداً و عَقداً و بَیعَةً فی رَقَبَتی"؛ خدایا من باز تجدید میکنم عهد و عقد و بیعتی را که از آن حضرت بر گردن جان من است.
در این فراز سه لفظ عهد، عقد و بیعت ذکر شده است که در نگاه اول به ذهن میرسد که هر سه لفظ یک معنا دارند. برای درک بهتر این مفاهیم، معانی آنها را مورد بررسی قرار میدهیم.
عهد: معنای لغوی عهد یعنی شناسایی امری و پیمان بستن. پس در وهله اول باید امام و وظایفمان را نسبت به ایشان شناسایی کنیم و پیمان ببندیم.
عقد: معنای لغوی عقد استوار کردن پیمان و گره بستن آن است. یعنی پس از این که مرحله عهد یعنی شناخت را طی نمودیم و پیمان بستیم باید نسبت به آن پیمان استوار باشیم و محکم گره بزنیم.
بیعت: معنای لغوی بیعت، پیمان دوستی بستن و پیروی و اطاعت میباشد. (2)
پس باید سه گام برای بیعت با امام زمان علیه السلام برداریم:
عهد: پیمان اولیه (پس از شناخت و آگاهی)
عقد: محکم کردن این پیمان (انجام رفتارهای لازم و شایسته)
بیعت: پذیرش اطاعت و فرمانبرداری خالصانه (مرتبهی اخلاص و پیروی خالصانه)
پینوشتها:
1- مفاتیح الجنان، ص 813.
2- فرهنگ فارسی دکتر محمد معین.
تبیان
.: Weblog Themes By Pichak :.